قصه صوتی خانه شکلاتی

 

نسخه کامل داستان را از اینجا بشنوید:

 

یکی بود یکی نبود. روزی روزگاری دوتا بچه ی زرنگ و بازیگوش با پدر و نامادریشون توی یه کلبه قدیمی کنار یه جنگل زندگی می کردند. اسم یکی از اونا سعید و یکی دیگه سرور بود. سعید برادر بزرگ سرور بود. همیشه از خواهرش مراقبت می کرد. پدر اونا هیزم شکن پیری بود که هرروز به جنگل می رفت و درخت هارو قطع می کرد و به هیزم تبدیل می کرد.

 

 

اون هیزم هارو به شهر می بردو می فرخت. بعد با پول اونا زندگیشونو می گذروند. بله بچه ها پیرمرد مهربون با پول هیزم ها برای خانوادش لباس و غذا می خرید. هیزم شکن دیگه خیلی پیر شده بود اون نمیتونست هیزم زیادی جمع کنه و بفروشه. برای همینم زندگیشون به سختی می گذشت.

 

تهیه شده در : تیناسافت

 

برای مشاهده نسخه انیمیشنی این داستان و قصه های دیگر، برنامه زیر را نصب نمایید:

قصه های کودکانه

 

بازگشت به صفحه داستان های کوتاه کودکانه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *