قصه صوتی جوجه اردک زشت

 

نسخه کامل داستان را از اینجا بشنوید:

 

 

یکی بود یکی نبود. وسط یه باغ قشنگ که پر بود از گل های رنگ و وارنگ یه برکه ی پر آبی بود. کنار این برکه حیوونای زیادی زندگی می کردند که همشون باهم دوست و مهربون بودند. این برکه ی قشنگ پر بود از ماهی های رنگارنگ. قورباغه های ریز و درشت. لاکشپت های کوچیک و بزرگ.

 

 

کنار این برکه، آقا اردکه و خانم اردکه باهم دیگه زندگی می کردند. اونا روزا می رفتند توی برکه و شنا می کردند. با ماهی ها و قورباغه ها بازی می کردند. خلاصه، کنار این برکه همه شاد و خوشحال بودند.
خانم اردکه چندروزی بود که توی برکه نمی رفت. اون منتظر بود که بچه هاش سر از تخم بیرون بیارند. اون همش مواظب بود تا به تخم هاش آسیبی نرسه.
یه روز از روزای خوب…

 

تهیه شده در : تیناسافت

 

برای مشاهده نسخه انیمیشنی این داستان و قصه های دیگر، برنامه زیر را نصب نمایید:

قصه های کودکانه

 

بازگشت به صفحه داستان های کوتاه کودکانه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *