قصه صوتی زیبای خفته

 

نسخه کامل داستان را از اینجا بشنوید:

 

 

داستان اصلی زیبای خفته: فرمانروای یکی از سرزمین های دوردست و همسرش، از اینکه بچه ای نداشتند خیلی افسرده بودند. همسر فرمانروا که زیبایی چشمگیری داشت، روز به روز افسرده تر می شد. پادشاه و ملکه عاشقانه همدیگرو دوست داشتند.

 

 

بالاخره اون ها به آرزوشون رسیدند و صاحب یه دختر زیبا شدند. اونا از اینکه خداوند دختری زیبا و سالم به اون ها داده بود خیلی خوشحال بودند. اونا برای مراسم نامگذاری فرزندشون جشن باشکوهی برگزار کردند.توی این مراسم جمعیت زیادی شرکت کرده بودند. همه به جشن و پایکوبی مشغول بودند. اسم نوزاد رو سپیده گذاشته بودند…

 

تهیه شده در : تیناسافت

 

برای مشاهده نسخه انیمیشنی این داستان و قصه های دیگر، برنامه زیر را نصب نمایید:

قصه های کودکانه

 

بازگشت به صفحه داستان های کوتاه کودکانه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *